☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

شهرام شکوهی افتخار میکنم به چنین هنرمندان عزیزی در وطن   بازم شب و بارون..   92.4.13 شب جمعه کنسرت شهرام شکوهی عزیز و خوش صدا که این سری بالاخره موفق شدیم حضور پیدا کنیم آرشیدا که شب ها زود میخوابه رو به دوست مهربونم سپردم و همون ساعت 9 خوابش برد و این اولین باری بود که بدون آرشیدا یک جا حضور پیدا میکردیم   و حضور دوست مهربونم مریم جان کنار ما شادیم رو چند برابر کرد به نظر من و شاهین یکی از بهترین صداهای ایران بعد از آقای ناصر عبدالهی صدای ایشونه و خوشحال تر اینکه آقای شکوهی ایران را ترجیح داده و به خارج نرفته   بازم شب و بارون.. بارون بارون بارون بارون بارون ح...

وای خدای من چقدر این روزها زود میگذره   اولین لقمه نون و کره و پنیر 92.2.12 اولین بار که برا صبحانه نون و پنیر و نون و کره و خرما و ارده خوردی . لقمه کوچولو به اندازه ناخن شست مامان   وای خدای من چقدر این روزها زود میگذره   اولین لقمه نون و کره و پنیر 92.2.12 اولین بار که برا صبحانه نون و پنیر و نون و کره و خرما و ارده خوردی . لقمه کوچولو به اندازه ناخن شست مامان   یادگیری اولین کلمات انگلیسی به زبان اشاره baby eat drink bird diaper cat horse من عاشق این انگشت کوچولوتم که موقع bird اشاره کردنت چشم هاتو برام ریز میکنی مامان تا اونجا که جا داره تماشای تلو...

  جمعه 92.3.24 بازم جمعمون جمع شد و دیدارها تازه     پل زیبای رنگین کمان اهواز بر روی رودخانه زیبای کارون     نازشیدای مهربون من منتظر دوستان خوبش نشسته نی نی ها و مامان های مهربونشون که یکی یکی از هر طرف به گروه پیوستند اول پریسای خوشگل با مامان بسیار مهربونش به همراه آرمیتای باربی و مامان عزیزش بعد مامان کیاوش تو دل برو با مامان خنده روش ، سارای خوش زبون و علی خوشتیپش مامان ارسطو خوش چهره و مامان روژان زیبارو و در آخر ستایش مهربون ،ستایش خوش زبون و البته چند تا از مامان های مهربون توی صف حماسه سیاسی مونده بودند و به جمع ما نرسیدند ( قابل توجه منای عزیز) ...

  در مسیر رفتن این سری به اصفهان راهمون رو پیچوندیم و از سمت یاسوج رفتیم  آبشار مارگون یاسوج آبشار مارگون یکی از بزرگ‌ترین و با شکوه‌ترین آبشارهای ایران و خاورمیانه است       92.3.27 با اینکه صبح زود از اهواز حرکت کردیم اما تقریبا نزدیکی های ساعت 4 بود که رسیدیم تا بابا اومد کباب نهار رو آماده کنه آرشیدا 3 تا گوجه خام خورد البته کلی چیز خوره بود نه اینکه تا اون موقع گرسنه باشه ها باباهی تو رو برد زیر آبشار و قطره های آب که به صورت نازت برخورد میکرد شادی و جیغ سرمستانه ات توی کوه عشق رو انعکاس میداد به گوش من پاهاتو بالا گرفته بودی و اجازه نمیدادی ق...